پایگاه اطلاع رسانی  استاد شیخ علی زند قزوینی
پایگاه اطلاع رسانی  استاد شیخ علی زند قزوینی

پایگاه اطلاع رسانی استاد شیخ علی زند قزوینی

درس پاسخ به شبهات ۳ _ استاد شیخ علی زند قزوینی

پرسش: 

تعریف حجاب و جایگاه آن را در ادیان مختلف 

پاسخ: 

حجاب در لغت عبارت است از هر چیزی که میان دو چیز حایل باشد و معانی چون فاصل، مانع(1)،ستر،‌نقاب و روپوش از آن فهمیده می شود.(2)

در فقه اسلامی حجاب یعنی پرده و پوشش بین دو نامحرم و چون در اسلام حجاب برای زنان و مردان واجب شمرده شده پس زنان و مردان باید خود را از نامحرم بپوشانند حجاب برای زن پوشاندن تمام بدن از نامحرم است، به جز صورت و دو دست و برای مردان پوشانیدن عورتین و مواضعی که دیدن آن برای زنان ایجاد ریبه و گناه کند.(3)در قرآن کریم بیشتر موارد استعمال کلمه حجاب بمعنی پرده و ستر می باشد، چنانچه در آیه 17 سوره مریم، آیه 5 سوره فصلت و نیز آیه 53 سوره احزاب که به آیه حجاب معروف است بدین معنی می باشد.(4)

حجاب و بالاخص چادر بارزترین نمود حجاب اسلامی است که ریشه در قرآن و سنت زنان اهلبیت به ویژه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دارد. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ چادر را بعنوان یکی از اقلام نوزده گانه ضروری جهیزیّه برای دخترش زهرا ـ سلام الله علیها ـ قرار داد قرآن کریم می فرماید:« ای پیامبر! به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنین بگو خود را با «جلباب» بپوشانند»(5) اکثر مفسرین و لغویین «جلباب» را به معنای چادر و عبا تفسیر و معنا کرده اند.

توصیة بزرگان دینی و بیش از همه قرآن کریم بر استفاده از چادر، بیانگر آثار و امتیازات فراوان این پوشش شکوهمند است که ما به برخی از آنها به صورت گذرا، اشاره می کنیم.

1. چادر با پوشش یکنواخت و یکپارچه بدن، جلب توجه نامحرم را به کمترین حد خود می رساند.

2. چادر زیبائیهای جسمانی زن را تحت الشعاع زیبائیهای معنوی او قرار می دهد و به او نشاط دینی می بخشد.

3. چادر امنیت و آرامش زن را افزایش می دهد.

4. چادر بیش از هر لباسی حجم بدن را پوشش می دهد و بزرگواری و تواضع زن را در برابر احکام اسلام و ازرش‌های اخلاقی آشکار می سازد.(6)

حال ما در اینجا به بررسی حجاب در ادیان مختلف پرداخته و جایگاه آن را در اقوام مختلف بررسی می کنیم.


حجاب در دین و آیین زرتشت در مورد پیامبر بودن زرتشت در میان اندیشمندان مسلمان اختلاف نظر وجود دارد برخی او را یک مصلح اجتماعی و عده ای با استناد به برخی از روایات، او را پیامبر الهی می دانند، به هر حال در این دوره که دوره حکومت کوروش و داریوش دو تن از شاهان بزرگ هخامنشی است، زنان پوشش خاصی داشتند.(7) از اسناد و کتیبه های بدست آمده اینگونه استفاده می شود که:

پوشاک زنان دوره مادها از لحاظ شکل با پوشاک مردان کمی تفاوت داشته و مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد از هم تمییز داده می شوند.(8)

و پس از مادها که هخامنشیان روی کار می آیند، حجاب کمی نسبت به دوره مادها فرق می کند و آنها از روی لباس های بلندی که از زیر می پوشیدند چادری نیز سر می کردند.(9)


حجاب در آیین یهودبدون شک باید ریشه و خواستگاه رعایت حجاب از سوی زنان یهود در ادوار تاریخ را در متون مذهبی آنان جستجو نمود.

تورات، کتاب مقدس یهودیان، در موارد متعددی به طور صریح و یا ضمنی، حجاب و پوشش زن و مسایل مربوط به آن را مورد تأکید قرار داده و در برخی از آیات، از واژة «چادر» و «برقع» که به معنای روپوش صورت است، نامبرده است. کاربرد این الفاظ نشانگر کیفیت پوشش زنان یهودی در آن عصر می باشد.

در سفر پیدایش چنین می خوانیم:

و «رفقه» چشمان خود را بلند کرده و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد، زیرا که از خادم خود پرسید این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید و خادم گفت: آقای من است، پس بُرقع خود را گرفته، خود را پوشانید.(10)

به گفته برخی از مراجع دینی یهودیان ایران، منشأ وجوب حجاب در شریعت یهود، مستند به همین فقره است.(11)در تورات همچنین آیاتی در رابطه با «عدم تشبّه مرد و زن به یکدیگر در نوع پوشش بدن»، «در عدم آرایش و غمزه دختران و زنان»، «پرهیز از زنان فریبکار و بیگانه»، «نهی از لمس و تماس با نامحرم»، «حد و کیفیت پوشش زنان یهود»، «وجوب پوشاندن موی سر» آمده است.(12)

«تلمود» یکی از کتابهای مهم دینی و در حقیقت فقه مدّون و آیین نامه زندگی یهودیان است از جمله قوانینی که در این کتاب در رابطه با ارتباط زن و مرد و مسئله حجاب آمده، موارد زیر می باشند.

1. لزوم پوشاندن سر از نامحرم.

2. لزوم سکوت زن و پرهیز از هرگونه آرایش.

3. پرهیز از نگاه به مردان بیگانه.

4. لزوم پرهیز از حرام تحریک آمیز.

5. اجتناب از نگاه به نامحرم توسط مردان.(13)


حجاب در آیین مسیحیّت عهد جدید، نه تنها در مواضع متعدّد وجوب حجاب و پوشش را تذکر داده است، بلکه در برخی از آیات خود کوشیده است، درون انسان را نیز از تمایلات شهوانی منزّه سازد و بدین وسیله عفت درون را پشتوانة مستحکم حجاب برون قرار دهد.

در عهد جدید مواردی درباره حجاب و مسائل مربوط به آن آمده که فرازهای ذیل از آن دسته اند.

1. لزوم عفت و خانه نشینی.(14)

2. لزوم پوشاندن موی سر بویژه در مراسم عبادی.(15)

3. با وقار و امین بودن زن.(16)

4. نهی از نگاه ناپاک به بیگانگان.(17)

در کتاب «زن از نظر حقوق اسلامی» اینگونه آمده است که در میان مسیحیان و اروپائیان، حجاب معمول و متعارف بود و این عادت تا قرن سیزدهم، سخت رایج بود و از آن تاریخ به بعد رو به تخفیف گذاشت.(18)

و نیز در کتاب «زن و رهایی نیروهای تولید» آمده است که در تورات و انجیل به این مطلب که زنان از روزگار قدیم چهره خود را با بُرقع می پوشانیدند، اشاره شده است.(19)


حجاب قبل از اسلام از لابلای متون تاریخی، چنین به دست می آید که زنان اعراب قبل از اسلام، دارای حجاب بوده اند: دایرة المعارف لاروس،‌عرب را از جمله ملت هایی که از قدیم،‌حجاب در آن ریشه داشته، شمرده است.(20)

داستان «فِجار» و جنگی که بین قبیلة قریش و قبیله هوازن بر سر روپوش بلند زنی که جوانها خواستند وی صورت خود را نشان دهد، اتفاق افتاد، مؤید این مطلب است.(21)(نقل کامل این جریان در کتاب حجاب دراسلام قوام وشنوه ای آمده است.)


حجاب در اسلام در قرآن کریم، به طور صریح آیاتی در مورد حجاب و وجوب آن و نیز حدّ و کیفیت آن، نازل شده است در سوره نور خطاب به پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ چنین آمده است:

به مردان مؤمن بگو که چشمهای خود را فرو پوشند و دامان خویش را نگاه دارند، این عمل برای ایشان پاکیزه تر است، همانا خداوند به آنچه انجام می دهند آگاه است و به بانوان با ایمان بگو چشمهای خود را فرو پوشند و عورتهای خود را از نگاه دیگران پوشیده نگه دارند و زینت های خود را جز آن مقداری که ظاهر است، نمایان نکنند و زینت های خود را آشکار نسازند، مگر برای شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، پسر خواهرانشان، زنان هم کیششان، کنیزانشان، مردان سفیهی که تمایلی به زنان ندارند،کودکانی که از امور جنسی بی اطلاعند، و نیز پاهایشان را بر زمین نکوبند تا زینتهای پنهانشان آشکار شود و همگی به سوی خداوند توبه کنید ای مؤمنان، باشد که رستگار شوید.(22)


حجاب در روایات روزی اسماء دختر دیگر ابوبکر که خواهر زن پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بود با جامة بدن نما و نازکی به خانه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ آمد، پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ روی خود را از او برگرداند و فرمود: ای اسماء، زن وقتی به حدّ بلوغ رسید، نباید جایی از بدن و اندامش دیده شود، مگر صورت و دستهایش.(23)

و نیز آن حضرت فرمودند: هر کس به طور حرام با زنی مصافحه کند و دست بدهد روز قیامت در غلّ و زنجیر، بسته خواهد شد، آنگاه به آتش انداخته خواهد شد.(24)

در بحار الانوار نیز از حضرت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ اینگونه روایت شده که آن حضرت فرمودند: خداوند مردانی که شبیه زنان می شوند و زنانی که خود را شبیه مردان قرار می دهند، لعنت کرده است.(25)

در نهایت اینکه: 

حجاب اسلامی به معنای پرده نشینی و محرومیّت از حضور در صحنة فعالیت های اجتماعی نیست، بلکه به معنای وجوب پوشش و ممنوعیّت از خود آرایی زن در مقابل مردان بیگانه است.

تمام فقهای اسلام، حجاب را از ضروریات دینی می دانند و در اینکه زنان می بایست به هنگام ادای نماز و در حضور مردان بیگانه، موی سر و تمامی اندام خود را به استثنای صورت و دستها (از مچ به پایین) بپوشانند، اتفاق نظر دارند و برخی از علماء پوشاندن صورت را هم در حضور بیگانگان لازم شمرده اند.

شیخ علی زند قزوینی


________________________________________

پاورقی:

1. جرّ، خلیل، فرهنگ عربی به فارسی «لاروس»،‌ترجمه سید حمید طبیبیان،‌ چاپخانه سپهر تهران، چاپ دوم، 1367ه‍. ش، ‌ص807.

2. الیاس، انطون، فرهنگ نوین، مترجم، سید مصطفی طباطبائی، ‌ناشر کتابفروشی اسلامیه، چاپ هشتم، 1370ه‍ ش، ص136.

3. سجادی، سید جعفر، ‌فرهنگ معارف اسلامی، انتشارات کومش، چاپ سوم، 1373 ه‍ ش، ج2،‌ص689.

4. حسینی دشتی، سیدمصطفی،‌ معارف و معاریف، ناشر انتشارات اسماعیلیه، چاپ اول، 1369 ه‍ ش، قم، ج2 ص678.

5. احزاب:59.

6. اکبری، محمد رضا، تحلیلی نو و عملی از حجاب در عصر حاضر، انتشارات پیام عترت، چاپ چهارم، 1377ه‍ ش، ص74 ـ 76.

7. محمدی آشنانی، علی، حجاب در ادیان الهی، نشر یاقوت، چاپ دوم 1378 ه‍ ش، ص107.

8. ضیاء پور، جلیل، پوشاک باستانی ایرانیان از کهن ترین زمان، انتشارات هنرهای زیبای کشور،‌ص17.

9. همان، ص194.

10. سفر پیدایش باب 24 فقره 64 و 65.

11. حجاب در ادیان الهی، ص143 همراه با پاورقی.

12. همان، ص142 ـ 148.

13. حجاب در ادیان الهی به نقل از کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت ج12 ص28 ـ 34.

14. رساله پولس، باب دوم، فقره 1 ـ 6.

15. رسالة اول پولس رسول به قرنتیان، باب یازدهم،‌ فقره 1 ـ 17.

16. همان، باب چهاردهم، فقره 34 ـ 36.

17. انجیل متی، باب اول، فقره 28 ـ 30.

18. حاذقی، ابوالفضل، زن از نظر حقوق اسلامی، تهران، 1342ه‍ ش، ص160.

19. افشار نیا، علیرضا, زن و رهایی نیروهای تولید، تهران 1357ه‍ ش، ص198.

20. وجدی، محمد فرید،‌دائرة المعارف فرن 14 تا 20، مصر، چاپ چهارم. ج3، ص336.

21. وشنوه ای، قوام، حجاب در اسلام، ترجمه: احمد محسنی گرگانی،‌ ص58.

22. نور:31.

23. ابی داود، سنن النبی، مصر، مطبعه السعاده، ج2، ص383.

24. حرّ عاملی، ‌وسائل الشیعه، دارالکتب العلمیه، ج14، ص163.

25. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، چاپ بیروت، ج103، ص258.



جلسه اول


جلسه دوم



جلسه سوم



جلسه چهارم



درس پاسخ به شبهات _2 استاد شیخ علی زند قزوینی


پرسش: 

چرا در هر کشور و مکانی ما شاهد مکاتب و مرام هایی هستیم که از حقیقت واحد فاصله گرفته اند و خود را حقیقت معرفی می کنند؟

پاسخ: 

در پاسخ باید گفت! 

اولاًـ همة این مکاتب و فرقه ها قائل به یک حقیقت واحده نیستند که از آن حقیقت واحده فاصله گرفته باشند بلکه هر کدام از آنها، مدعی حق بودن اعتقادات خویش می باشند. 

ثانیاًـ باید عواملی را که باعث پدید آمدن این همه مکاتب و فرق و مذاهب گردیده است را بررسی کرد، همانطور که در سؤال به آن اشاره گردید، حقیقت یکی است و آن حقیقت بیش از یک دین و مذهب نیست. و آنهم دین اسلام و مذهب شیعه دوازده امامی است که ادلّه فراوانی برای اثبات آن در جای خود اقامه شده است، که با اثبات این مطلب، بطلان تمامی مکاتب، فرق، مذاهب و ادیان دیگر روشن می گردد، و معلوم می گردد که حقیقت دانستن تمامی آنها، پندار و خیالی بیش نیست، و حال به ذکر چندین عامل که باعث کثرت و به وجود آمدن آنها گردیده است می‌پردازیم: 


1ـ تعصیبات نا بجا به آداب و رسوم قبیله ای: به طور نمونه در تاریخ آمده است وقتی مُسَیلمه کذّاب ادعای پیامبری کرد، برخی از پیروانش گفتند: ما می دانیم که او دروغگوست و پیامبر اسلام راستگوست اما دروغگویی که از قبیلة ربعین است در نزد ما از راستگویی که از قبیلة مِضر است محبوبتر است، گفته می شود اکثر خوارج از همین قبیله ربعین بوده اند.(1)


2ـ تقلید کور کورانه از گذشتگان: بعضی از پیروان ادیان و مکتبها، به این دلیل که اجداد و نیاکانشان به آئین خاصی معتقد بوده اند به آن آئین گرایش پیدا می کنند. 

در این زمینه قرآن می فرماید: «و چون به آنها گفته شود: چیزی را که خدا نازل کرده پیروی کنید، گویند: نه، تنها آیینی را که پدارن خود را بر آن یافته ایم، پیروی می کنیم، حتی اگر شیطان به سوی عذاب سوزان دعوتشان کند، باز هم آنان را پیروی می کنند».(2)


3ـ ناتوانی انسانها از درک همه حقایق: اصولاً محدودیت قوای ادراکی انسان و عدم توانایی او برای حل قطعی همه مسائل اعتقادی، از جمله مهمترین علل اختلاف انسانهاست در مواردی که مسئله به روشنی قابل حل نیست هر کس به حدس و گمانی می رسد که ممکن است با حدس و گمان دیگران متفاوت باشد، و در نتیجه اختلاف نظرها آشکار می شود، و این اختلافها وقتی در مسائل اساسی و مورد علاقه مردم باشد، گاه به پیدایش فرقه های مختلف می انجامد، همین مسئله دلیل ارسال پیامبران و دستگیری خداوند از طریق انبیاء و اولیاست. 

به طور نمونه پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ که برای تعلیم مردم و بیان حقایق و احکام الهی مبعوث شده بود، در مدت کوتاه رسالتش فرصت بیان همه مطالب را برای مردم نیافت، از این رو لازم بود از سوی خداوند جانشینانی همچون او که معصوم باشند، کار او را به عنوان امامت مسلمین و تبیین معارف قرآن و سنت نبوی ادامه دهند، اما اکثر مسلمانها پس از پیامبر به راه دیگری رفتند و نه تنها از اهل بیت پیامبر نشد، بلکه کسانیکه به حکومت رسیدند دستور منع کتابت احادیث پیامبر را صادر کردند، و این مسئله باعث شد که مردم از مفسران وحی یعنی پیامبر و اهل بیت او محروم شوند، در نتیجه هر کس طبق ذوق و سلیقه خود تفسیری از قرآن و اسلام ارائه می کرد، که در نهایت به پیدایش مذاهب مختلف اعتقادی منجر شد.(3)


4ـ برداشت نادرست از حقیقت: آیات قرآن مجید، مملو از استدلالات منطقی و براهین علمی در سطوح مختلف برای مسائل گوناگون می باشد، و این درست بر خلاف چیزی است که مسیحیت تحریف یافته امروز روی آن تکیه می کند و مذهب را تنها کار «دل» می‌داند، و عقل را از آن بیگانه معرفی می کند، و حتی تضادهای عقلی (همچون توحید در تثلیث) را در مذهب می پذیرد و به همین دلیل انواع خرافات را اجازه ورود به مذهب می دهد، در حالیکه اگر مذهب از عقل و استدلال جدا شود، هیچ دلیلی بر حقانیت آن وجود نخواهد داشت و آن مذهب و ضد آن یکسان خواهد شد.(4)


5ـ عداوت و دشمنی با حق برای رسیدن به منافع دنیوی: قرآن در این زمینه می فرماید: «آنها پراکنده نشدند مگر بعد از علم و آگاهی، و این تفرقه جویی بخاطر انحراف از حق و عداوت بود...»(5)

آری دنیا پرستان ستمگر، و حسودان کینه توز، در برابر آئین یکپارچة انبیاء قیام کردند، و هر گروهی را به راهی نمودند، تا پایه های ریاست خود را تقویت کنند و منافع دنیوی خویش را تأمین نمایند، و حسادتها و عداوتهای خود را با مؤمنان راستین و مکتب انبیاء آشکار سازند، ولی تمام اینها بعد از اتمام حجّت بود.(6)


6ـ رذایل اخلاقی از جمله غرور علمی: نمونة زندة آن را در عصر و زمان خود و بعد از پیروزیهای علمی و صنعتی در جوامع پیشرفته مادی با چشم می‌بینیم، زیرا می دانیم یکی از عوامل نفی مذهب و روی آوردن به مکتبهای الحادی، همان غرور علمی است که در قرون اخیر برای جمعی از دانشمندان علوم طبیعی پیدا شده، آنها با کشف اسراری از طبیعت و دست یافتن به روزنه‌هایی از علم، آنچنان مست و مغرور شدند که تصور کردند چیزی در این عالم، جز آنچه آنها می دانند وجود ندارد، و چون خدا را در آزمایشگاههای خود حاضر ندیدند راه انکار پیش گرفتند! این غرور علمی به قدری گسترش پیدا کرد که اصلاً مذهب و وحی انبیاء را زائیده جهل یا ترس بشر پنداشته و گفتند: با فرا رسیدن دوران شکوفایی علم دیگر نیازی به این مسائل نیست.(7)


7ـ نقش استعمار گران: استعمار گران شرق و غرب به خاطر هراسی که از قیام توده های مؤمن در سایه افکار مذهبی و استقبال از شهادت در راه خدا داشته اند سعی می کردند که به روانشناسان و جامعه شناسان خود این مطلب را تلقین کنند، تا در کتابهای به اصطلاح علمی شان منعکس سازند که مذهب زائیده جهل و نادانی بشر نسبت به عوامل طبیعت است. 

و یا اینکه همیشه اصرار دارند که دعوت ادیان را دعوت به تخدیر افکار توده ها معرفی کنند، و تعبیر رسوای آنها که «دین افیون توده هاست» معروف می باشد.(8)


8ـ شبهاتی همچون پلورالیسم دینی: پلورالیسم دینی یعنی اعتقاد و باور به اینکه، حقیقت، رستگاری، نجات و کمال منحصر در دین خاصی نیست و همة ادیان بهره ای از حقیقت مطلق را دارند، همة ادیان چهره های یک واقعیت هستند، بنا بر این پیروی از برنامه های هر یک از آنها می تواند مایة نجات و رستگاری انسان شود. 

اما در بطلان و واقعیت نداشتن پلورالیسم و یکی بودن دین حق می گوئیم: 

الف ـ حقیقت دین در نزد خداوند اسلام، یعنی خضوع و تسلیم الی الله است، ادیان آسمانی گرچه کماً و کیفاً با هم فرق داشته اند ولی در اصل و واقع (البته همانگونه که نازل شده اند) همه به یک چیز می خوانده اند، البته با بیان مختلف، بنا بر این بین ادیان الهی از جهت اصل و واقع و گوهر یک نوع پلورالیسم صادق است. 

ب ـ با توجه به اینکه بسیاری از تعالیم ادیان سابق نسخ شده است، هر چند که بپذیریم ادیان در اصل و گوهر با هم یکی هستند اما از نظر شریعت با هم تفاوت های اساسی دارند و از این جهت نمی توان قائل به پلورالیسم در بین ادیان آسمانی باشیم. 

ج ـ ادیان الهی هر کدام برای تکامل بشر آمده اند، بنا بر این ادیان بعدی باید کاملتر از ادیان قبلی باشند، چون دین در هر زمانی یکی بیشتر نیست، در این زمان دین اسلام که آخرین دین و بالطبع کاملترین دین است، باید مورد پیروی قرار گیرد. 

استاد شهید مطهری با استناد به آیه شریفة من یبتع غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فیالآخرة من الخاسرین(9) می فرماید: دین همان دین تسلیم است. ولی حقیقت تسلیم در هر زمانی شکلی دارد و در این زمان شکل آن همان دین گرانمایه ای است که به دست خاتم الانبیاء ظهور یافته است، لازمة تسلیم خدا بودن، پذیرفتن دستورهای اوست، و روشن است که همواره به آخرین دستور خدا باید عمل کرد، و آخرین دستور همان چیزی است که آخرین رسول او آورده است.(10)

شیخ علی زند قزوینی

________________________________________

پاورقی:

1. برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص 15، مؤسسه فرهنگی طه، قم: 1381 ش.

2. لقمان، 21.

3. برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص 14، مؤسسه فرهنگی طه، قم: 1381 ش.

4. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج 15، ص 523، دار الکتب الاسلامیه، تهران: 1373.

5. شوری، 14.

6. تفسیر نمونه، ج 20، ص 381.

7. همان، ج 20، ص 197.

8. همان، ج 18، ص 138.

9. آل عمران، 85.

10. مجلة تخصصی کلام اسلامی، شماره 38، ص 75، مؤسسه امام صادق ـ علیه السلام ـ ، قم.

درس پاسخ به شبهات استاد شیخ علی زند قزوینی

پرسش: 

عناصر مشترک ادیان ابتدائی را توضیح دهید؟

پاسخ: 

نخستین نشانه های موجود از دین، گرایش به پرستش طبیعت است. در این گرایش به منظور رام کردن نیرو های طبیعت باید از آن نیروها تجلیل کرد و از آنها درخواست لطف و احسان داشت. ادیان ابتدائی با آنکه در مناطق مختلف جهان پراکنده بودند و نمی توان میان آنها هیچ نوع ارتباطی تصور کرد، ولی شگفت است که آن ادیان باورهایی مشابه یکدیگر دارند که از نظر مفاهیم خیلی به هم نزدیک می باشند که در این نوشته به برخی از آنها اشاره می شود: 

1. تابو: در ضمیر انسان ابتدائی یک دغدغه خاطر و یک اندیشه و علاقه به نیروئی ناپیدا مکنون بوده است و او در داخل اشیاء خاصی به وجود یک قدرت اعتقاد داشته است. محرمات مخصوص هر دین را در اصطلاح «تابو» می گویند.(1) 

2. توتم: ایمان و احترام خاص به بعضی نباتات، حیوانات و موجودات زنده یکی دیگر از اندیشه های بدوی انسان عصر حجر است. هر قبیله و عشیره در اعصار قبل از تاریخ نسبت به آن نبات و حیوان حرمتی قائل می شدند و این عقیده که از آن به عنوان توتم(2) یاد می شود، هنوز هم در برخی نقاط دنیا کمابیش موجود است. 

3. اشیاء مقدس: در نزد اقوام و ادیان گذشته برخی اشیاء را چنان اعتباری می دادند که برای آنها یک قوة فوق طبیعی قائل می شدند و آن را داری قدرت احیاء و اعدام می دانستند و این گونه اشیاء در عقیده انسان ابتدائی منشأ خیر و برکت یا مصدر شر و بدی می باشد.(3) 

4. اعتقاد به مانا: یک نیروی روحانی غیبی است که اعتقاد به آن در نزد اقوام بدوی عمومیت دارد، ولی در هر ناحیه و اقلیم رسوم و آداب و واکنش های خاصی نسبت به آن معمول می شد و به آن شیء تبرک می جستند که از آن به عنوان مانا یاد می کنند.(4) 

5. سحر و جادو: در ادیان ابتدائی جادو و سحر عبارت است از مراسمی برای دلجویی و مدد خواهی از نیروهای طبیعت. این گونه مراسم معمولاً توسط فردی که ریاضت های زیاد می کشید و رهبر می شد اجرا می گشت و معمولاً به جادوگران شَمَن می گفتند.(5) 

6. خدا و خدایان: به زعم برخی ادیان، خدایان در تاریخ برای انسان جلوه گر شده اند و بت ها، نمادی از آنها می باشند. 

7. قربانی: میان اقوام جهان قربانی برای فرو نشاندن خشم خدایان گونه های مختلف داشته از ریختن جرعه ای آب یا شراب تا اهدای گیاهان و محصولات، ذبح حیوانات و کودکان و بزرگسالان و به آتش افکندن کودکان را شامل می‌شد.(6) 

8. احترام به اموات یا پرستش اجداد: ترس از مرگ، خرافاتی را در جوامع ابتدائی پدید آورد و آن اقوام دربارة ارتباط مردگان با زندگان عقایدی داشتند و این ترس اندک اندک به احترام مردگان و سرانجام به نیاکان پرستی تبدیل شد و در دوره های مختلف در سراسر جهان وجود داشته است و هم اکنون نیز مظاهری از آن در برخی سرزمین ها مثل ژاپن به چشم می خورد.(7) 

از مشترکات دیگر در ادیان بدوی این است که آنها در شخصیت و فردیت خود به قدری وابسته به جامعه و قبیله خود بوده اند که نمی توان گفت هر یک از افراد، استقلال عقیدتی داشته است، بلکه مردم تابع اخبار و روایات و عادات و رسوم قبیله خود بوده و اغلب به رسوم خود پایبند و متعبد به عقاید خود هستند و در برابر هر گونه تغییر و تبدیلی شدیداً مقاومت می کردند و همچنین این رسوم و عقاید مردمان بدوی به مناسبت نیازمندی های نیروی جسمانی و روانی آنها پدیدار می گشت.(8) 

اعتقاد به اساطیر و پرستش طبیعت و روح و همچنین آداب تطهیر و تصفیه در نزد اقوام ابتدائی از آئینهای آنها به شمار می آمد.(9) 

بنابراین می توان نتیجه گرفت که عناصری چون خداوند و خدایان، پرستش نیاکان، جادو و سحر، قربانی کردن و اعتقاد به توتم، تابو و مانا و اشیاء مقدس، تطهیر و تصفیه، پرستش طبیعت و روح و اعتقاد به اساطیر از عناصر مشترک در ادیان بدوی می باشند. 

شیخ علی زند قزوینی


________________________________________

پاورقی:

1. حکمت، علی اصغر، تاریخ ادیان، تهران، بدون نام انتشارات، چاپ پنجم،1371، ص29.

2. همان، ص 35.

3. جان ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هفتم، 1374، ص13.

4. همان، ص14.

5. توفیقی، حسین، آشنائی با ادیان بزرگ، تهران، انتشارات سمت، چاپ هفتم، 1384، ص11.

6. همان، ص 12.

7. تاریخ جامع ادیان، ص18.

8. رضائی، عبد العظیم، تاریخ ادیان جهان، تهران، انتشارات علمی، چاپ دوم،1380، ج 1، ص 47.

9. تاریخ جامع ادیان، ص 19.