پایگاه اطلاع رسانی  استاد شیخ علی زند قزوینی
پایگاه اطلاع رسانی  استاد شیخ علی زند قزوینی

پایگاه اطلاع رسانی استاد شیخ علی زند قزوینی

درس پاسخ به شبهات _2 استاد شیخ علی زند قزوینی


پرسش: 

چرا در هر کشور و مکانی ما شاهد مکاتب و مرام هایی هستیم که از حقیقت واحد فاصله گرفته اند و خود را حقیقت معرفی می کنند؟

پاسخ: 

در پاسخ باید گفت! 

اولاًـ همة این مکاتب و فرقه ها قائل به یک حقیقت واحده نیستند که از آن حقیقت واحده فاصله گرفته باشند بلکه هر کدام از آنها، مدعی حق بودن اعتقادات خویش می باشند. 

ثانیاًـ باید عواملی را که باعث پدید آمدن این همه مکاتب و فرق و مذاهب گردیده است را بررسی کرد، همانطور که در سؤال به آن اشاره گردید، حقیقت یکی است و آن حقیقت بیش از یک دین و مذهب نیست. و آنهم دین اسلام و مذهب شیعه دوازده امامی است که ادلّه فراوانی برای اثبات آن در جای خود اقامه شده است، که با اثبات این مطلب، بطلان تمامی مکاتب، فرق، مذاهب و ادیان دیگر روشن می گردد، و معلوم می گردد که حقیقت دانستن تمامی آنها، پندار و خیالی بیش نیست، و حال به ذکر چندین عامل که باعث کثرت و به وجود آمدن آنها گردیده است می‌پردازیم: 


1ـ تعصیبات نا بجا به آداب و رسوم قبیله ای: به طور نمونه در تاریخ آمده است وقتی مُسَیلمه کذّاب ادعای پیامبری کرد، برخی از پیروانش گفتند: ما می دانیم که او دروغگوست و پیامبر اسلام راستگوست اما دروغگویی که از قبیلة ربعین است در نزد ما از راستگویی که از قبیلة مِضر است محبوبتر است، گفته می شود اکثر خوارج از همین قبیله ربعین بوده اند.(1)


2ـ تقلید کور کورانه از گذشتگان: بعضی از پیروان ادیان و مکتبها، به این دلیل که اجداد و نیاکانشان به آئین خاصی معتقد بوده اند به آن آئین گرایش پیدا می کنند. 

در این زمینه قرآن می فرماید: «و چون به آنها گفته شود: چیزی را که خدا نازل کرده پیروی کنید، گویند: نه، تنها آیینی را که پدارن خود را بر آن یافته ایم، پیروی می کنیم، حتی اگر شیطان به سوی عذاب سوزان دعوتشان کند، باز هم آنان را پیروی می کنند».(2)


3ـ ناتوانی انسانها از درک همه حقایق: اصولاً محدودیت قوای ادراکی انسان و عدم توانایی او برای حل قطعی همه مسائل اعتقادی، از جمله مهمترین علل اختلاف انسانهاست در مواردی که مسئله به روشنی قابل حل نیست هر کس به حدس و گمانی می رسد که ممکن است با حدس و گمان دیگران متفاوت باشد، و در نتیجه اختلاف نظرها آشکار می شود، و این اختلافها وقتی در مسائل اساسی و مورد علاقه مردم باشد، گاه به پیدایش فرقه های مختلف می انجامد، همین مسئله دلیل ارسال پیامبران و دستگیری خداوند از طریق انبیاء و اولیاست. 

به طور نمونه پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ که برای تعلیم مردم و بیان حقایق و احکام الهی مبعوث شده بود، در مدت کوتاه رسالتش فرصت بیان همه مطالب را برای مردم نیافت، از این رو لازم بود از سوی خداوند جانشینانی همچون او که معصوم باشند، کار او را به عنوان امامت مسلمین و تبیین معارف قرآن و سنت نبوی ادامه دهند، اما اکثر مسلمانها پس از پیامبر به راه دیگری رفتند و نه تنها از اهل بیت پیامبر نشد، بلکه کسانیکه به حکومت رسیدند دستور منع کتابت احادیث پیامبر را صادر کردند، و این مسئله باعث شد که مردم از مفسران وحی یعنی پیامبر و اهل بیت او محروم شوند، در نتیجه هر کس طبق ذوق و سلیقه خود تفسیری از قرآن و اسلام ارائه می کرد، که در نهایت به پیدایش مذاهب مختلف اعتقادی منجر شد.(3)


4ـ برداشت نادرست از حقیقت: آیات قرآن مجید، مملو از استدلالات منطقی و براهین علمی در سطوح مختلف برای مسائل گوناگون می باشد، و این درست بر خلاف چیزی است که مسیحیت تحریف یافته امروز روی آن تکیه می کند و مذهب را تنها کار «دل» می‌داند، و عقل را از آن بیگانه معرفی می کند، و حتی تضادهای عقلی (همچون توحید در تثلیث) را در مذهب می پذیرد و به همین دلیل انواع خرافات را اجازه ورود به مذهب می دهد، در حالیکه اگر مذهب از عقل و استدلال جدا شود، هیچ دلیلی بر حقانیت آن وجود نخواهد داشت و آن مذهب و ضد آن یکسان خواهد شد.(4)


5ـ عداوت و دشمنی با حق برای رسیدن به منافع دنیوی: قرآن در این زمینه می فرماید: «آنها پراکنده نشدند مگر بعد از علم و آگاهی، و این تفرقه جویی بخاطر انحراف از حق و عداوت بود...»(5)

آری دنیا پرستان ستمگر، و حسودان کینه توز، در برابر آئین یکپارچة انبیاء قیام کردند، و هر گروهی را به راهی نمودند، تا پایه های ریاست خود را تقویت کنند و منافع دنیوی خویش را تأمین نمایند، و حسادتها و عداوتهای خود را با مؤمنان راستین و مکتب انبیاء آشکار سازند، ولی تمام اینها بعد از اتمام حجّت بود.(6)


6ـ رذایل اخلاقی از جمله غرور علمی: نمونة زندة آن را در عصر و زمان خود و بعد از پیروزیهای علمی و صنعتی در جوامع پیشرفته مادی با چشم می‌بینیم، زیرا می دانیم یکی از عوامل نفی مذهب و روی آوردن به مکتبهای الحادی، همان غرور علمی است که در قرون اخیر برای جمعی از دانشمندان علوم طبیعی پیدا شده، آنها با کشف اسراری از طبیعت و دست یافتن به روزنه‌هایی از علم، آنچنان مست و مغرور شدند که تصور کردند چیزی در این عالم، جز آنچه آنها می دانند وجود ندارد، و چون خدا را در آزمایشگاههای خود حاضر ندیدند راه انکار پیش گرفتند! این غرور علمی به قدری گسترش پیدا کرد که اصلاً مذهب و وحی انبیاء را زائیده جهل یا ترس بشر پنداشته و گفتند: با فرا رسیدن دوران شکوفایی علم دیگر نیازی به این مسائل نیست.(7)


7ـ نقش استعمار گران: استعمار گران شرق و غرب به خاطر هراسی که از قیام توده های مؤمن در سایه افکار مذهبی و استقبال از شهادت در راه خدا داشته اند سعی می کردند که به روانشناسان و جامعه شناسان خود این مطلب را تلقین کنند، تا در کتابهای به اصطلاح علمی شان منعکس سازند که مذهب زائیده جهل و نادانی بشر نسبت به عوامل طبیعت است. 

و یا اینکه همیشه اصرار دارند که دعوت ادیان را دعوت به تخدیر افکار توده ها معرفی کنند، و تعبیر رسوای آنها که «دین افیون توده هاست» معروف می باشد.(8)


8ـ شبهاتی همچون پلورالیسم دینی: پلورالیسم دینی یعنی اعتقاد و باور به اینکه، حقیقت، رستگاری، نجات و کمال منحصر در دین خاصی نیست و همة ادیان بهره ای از حقیقت مطلق را دارند، همة ادیان چهره های یک واقعیت هستند، بنا بر این پیروی از برنامه های هر یک از آنها می تواند مایة نجات و رستگاری انسان شود. 

اما در بطلان و واقعیت نداشتن پلورالیسم و یکی بودن دین حق می گوئیم: 

الف ـ حقیقت دین در نزد خداوند اسلام، یعنی خضوع و تسلیم الی الله است، ادیان آسمانی گرچه کماً و کیفاً با هم فرق داشته اند ولی در اصل و واقع (البته همانگونه که نازل شده اند) همه به یک چیز می خوانده اند، البته با بیان مختلف، بنا بر این بین ادیان الهی از جهت اصل و واقع و گوهر یک نوع پلورالیسم صادق است. 

ب ـ با توجه به اینکه بسیاری از تعالیم ادیان سابق نسخ شده است، هر چند که بپذیریم ادیان در اصل و گوهر با هم یکی هستند اما از نظر شریعت با هم تفاوت های اساسی دارند و از این جهت نمی توان قائل به پلورالیسم در بین ادیان آسمانی باشیم. 

ج ـ ادیان الهی هر کدام برای تکامل بشر آمده اند، بنا بر این ادیان بعدی باید کاملتر از ادیان قبلی باشند، چون دین در هر زمانی یکی بیشتر نیست، در این زمان دین اسلام که آخرین دین و بالطبع کاملترین دین است، باید مورد پیروی قرار گیرد. 

استاد شهید مطهری با استناد به آیه شریفة من یبتع غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فیالآخرة من الخاسرین(9) می فرماید: دین همان دین تسلیم است. ولی حقیقت تسلیم در هر زمانی شکلی دارد و در این زمان شکل آن همان دین گرانمایه ای است که به دست خاتم الانبیاء ظهور یافته است، لازمة تسلیم خدا بودن، پذیرفتن دستورهای اوست، و روشن است که همواره به آخرین دستور خدا باید عمل کرد، و آخرین دستور همان چیزی است که آخرین رسول او آورده است.(10)

شیخ علی زند قزوینی

________________________________________

پاورقی:

1. برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص 15، مؤسسه فرهنگی طه، قم: 1381 ش.

2. لقمان، 21.

3. برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص 14، مؤسسه فرهنگی طه، قم: 1381 ش.

4. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ج 15، ص 523، دار الکتب الاسلامیه، تهران: 1373.

5. شوری، 14.

6. تفسیر نمونه، ج 20، ص 381.

7. همان، ج 20، ص 197.

8. همان، ج 18، ص 138.

9. آل عمران، 85.

10. مجلة تخصصی کلام اسلامی، شماره 38، ص 75، مؤسسه امام صادق ـ علیه السلام ـ ، قم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.